معنی آبگوشت سبزیدار
حل جدول
بزباش
نوعی آبگوشت
آبگوشت لپه
بزباش
آبگوشت آذری
بزباش؛ از آبگوشت های لذیذ در آذربایجان و همچنین همدان.
بزباش
آبگوشت ساده
یخنی
لغت نامه دهخدا
آبگوشت. (اِ مرکب) طعامی که از گوشت غالباً با نخود و لوبیاپزند و آب آن را اشکنه یعنی ترید کنند:
گر آبگوشت که من می پزم بخسته دهند
خورد به روز سیم پاچه چون شکر رنجور.
بسحاق اطعمه.
|| طعمه ای که پیش از شکار، باز و دیگر جوارح طیور را دهند. مُسْته. چشته. || مایعی خاص برای تربیت حیوانات ذره بینی.
آبگوشت خوری
آبگوشت خوری. [خوَ / خ ُ] (اِ مرکب) کاسه ٔ خردتر از باطیه وبزرگتر از ماست خوری که عادهً در آن آبگوشت خورند.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) طعامی که از گوشت و نخود و لوبیا و غیره پزند و آن شامل انواع است.
آبگوشت خوری
(اسم) کاسه کوچکتر از باطیه و بزرگتر از ماست خوری که معمولا در آن آبگوشت ریزند و خورند.
فرهنگ معین
(اِمر.) از غذاهای اصیل ایرانی است. خوراکی رقیق که از پختن گوشت و پیاز و سیب زمینی و حبوبات درست می شود که در دو مرحله می خورند اول آب آن را با تکه های نان مخلوط نموده، می خورند (ترید) و بقیه مواد را کاملا کوبیده با نان و چاشنی مانند ترشی و سبزی خوردن م
فرهنگ عمید
خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه میشود،
واژه پیشنهادی
کالری خوراکی ها
100 گرم 8 کالری
معادل ابجد
1013